مطالب مورد نظر را وارد کنید

۱۳۹۸ اسفند ۲۳, جمعه

عیسی ، نان واقعی


صبح روز بعد، آن طرف درياچه، مردم دوباره جمع شدند تا عيسی را ببينند، زيرا ديده بودند كه شاگردان عيسی با تنها قايقی كه آنجا بود آن محل را ترک گفته و عيسی را با خود نبرده بودند. چند قايق ديگر از «طبريه» به محلی كه خداوند نانها را بركت داد و مردم خوردند، رسيدند. وقتی مردم متوجه شدند كه نه عيسی و نه شاگردان در آنجا هستند، سوار قايق شده، خود را به كفرناحوم رساندند تا او را پيدا كنند.  وقتی به آنجا رسيدند و عيسی را پيدا كردند، پرسيدند: «استاد، چطور به اينجا آمدی؟»  عيسی جواب داد: «حقيقت اينست كه شما برای خوراک نزد من آمده‌ايد نه به سبب ايمان به من. اينقدر در فكر چيزهای زودگذر اين دنيا نباشيد، بلكه نيروی خود را در راه كسب زندگی جاويد صرف كنيد. اين زندگی جاويد را من به شما می‌بخشم، زيرا پدر من، خدا، مرا برای همين به اين جهان فرستاده است.»  گفتند: «ما چه كنيم تا خدا از ما راضی باشد؟»  عيسی فرمود: «خدا از شما می‌خواهد كه به من كه فرستادهٔ او هستم، ايمان آوريد.»  گفتند: «اگر می‌خواهی ايمان بياوريم كه تو مسيح هستی بايد بيشتر از اينها به ما معجزه نشان دهی. هر روز به ما نان رايگان بده، همانطور كه موسی به اجداد ما به هنگام سفر در بيابان نان عطا می‌كرد. كتاب آسمانی نيز می‌گويد: موسی از آسمان به ايشان نان می‌داد.»  عيسی فرمود: «قبول كنيد كه اين پدر من خدا بود كه به ايشان نان می‌داد، نه موسی. و اكنون نيز اوست كه می‌خواهد نان حقيقی را از آسمان به شما ببخشد. اين نان حقيقی را خدا از آسمان فرستاده است تا به مردم دنيا زندگی جاويد ببخشد.»  گفتند: «آقا، از اين نان هر روز به ما بده.»  عيسی جواب داد: «من نان حيات هستم. هر كه نزد من آيد، ديگر گرسنه نخواهد شد و كسانی كه به من ايمان آورند، هرگز تشنه نخواهند گرديد. ولی همانگونه كه قبلاً گفتم، شما با اينكه مرا ديده‌ايد، به من ايمان نياورده‌ايد. ولی بعضی نزد من خواهند آمد و ايشان كسانی هستند كه پدرم خدا به من داده است و ممكن نيست هرگز ايشان را از دست بدهم. چون من از آسمان آمده‌ام تا آنچه خدا می‌خواهد انجام دهم نه آنچه خودم می‌خواهم. و خدا از من می‌خواهد كه حتی يک نفر از كسانی را كه به من عطا كرده است از دست ندهم، بلكه ايشان را در روز قيامت به زندگی جاويد برسانم. چون خواست خدا اين است كه هر کس فرزند او را ديد و به او ايمان آورد، از همان وقت زندگی جاويد بيابد. من در روز قيامت چنين كسان را زنده خواهم كرد.»  باز يهوديان لب به اعتراض گشودند، چون عيسی ادعا كرده بود نانی است كه از آسمان آمده است. پس گفتند: «مگر اين همان عيسی، پسر يوسف نيست؟ همهٔ ما پدر و مادرش را می‌شناسيم! حالا چطور شده كه ادعا می‌كند از آسمان آمده است؟»  ولی عيسی جواب داد: «اينقدر اعتراض نكنيد. فقط كسی می‌تواند نزد من آيد كه پدرم خدا كه مرا فرستاده است او را به سوی من جذب كند، و من در روز قيامت او را زنده خواهم ساخت. همانطور كه در كتاب آسمانی نوشته شده است: همه از خدا تعليم خواهند يافت. پس كسانی كه صدای خدای پدر را بشنوند و راستی را از او بياموزند، به سوی من می‌آيند. البته منظورم اين نيست كه كسی خدا را ديده است، نه! چون فقط من كه از نزد او آمده‌ام، او را ديده‌ام.  «اين حقيقت بزرگی است كه به شما می‌گويم كه هر كه به من ايمان آورد، از همان لحظه، زندگی جاويد دارد. من نان حيات هستم. پدران شما در بيابان آن نان را خوردند و عاقبت مردند. اما هر كه از اين نان آسمانی بخورد، تا به ابد زنده می‌ماند. آن نان زنده كه از آسمان نازل شد، منم. هر كه از اين نان بخورد، تا ابد زنده می‌ماند. اين نان در واقع همان بدن من است كه فدا می‌كنم تا مردم نجات يابند.»  مردم با شنيدن اين سخن، باز اعتراض كرده، به يكديگر گفتند: «عجب حرفی می‌زند! چطور می‌خواهد بدنش را به ما بدهد تا بخوريم؟»  پس عيسی باز فرمود: «اين كه می‌گويم عين حقيقت است: تا بدن مسيح را نخوريد و خون او را ننوشيد، هرگز نمی‌توانيد زندگی جاويد داشته باشيد. ولی كسی كه بدنم را بخورد و خونم را بنوشد زندگی جاويد دارد، و من در روز قيامت او را زنده خواهم ساخت. چون بدنم خوراک واقعی و خونم نوشيدنی واقعی است. به همين دليل، هر كه بدنم را بخورد و خونم را بنوشد، در من خواهد ماند و من در او. من به قدرت پدرم خدا زندگی می‌كنم، همان كه مرا به اين دنيا فرستاد. شخصی نيز كه در من است، به قدرت من زندگی می‌كند. نان واقعی منم كه از آسمان آمده‌ام. نانی كه اجداد شما در بيابان خوردند، نتوانست ايشان را برای هميشه زنده نگه دارد. اما هر كه از اين نان بخورد، برای هميشه زنده خواهد ماند.» عيسی اين سخنان را در عبادتگاه كفرناحوم بيان كرد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر